یک غزل تازه

میلاد عرفان پور

15 دی 1395 19:38 | 0 نظر | 2819 بازدید
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
مانده ی حالم ، خسته ی فردا
بس که نشستم با غم دنیا

مردم دوران، بسته ی خویش اند
با همه بودم، با همه تنها

بی خبر از خود، شهره ی خلقم
آن همه مستم،  این همه رسوا

تا ابد ای عشق! با دل من باش
ای همه شیرین  ! ای همه لیلا!

گرتو نباشی  عاقبتم چیست؟
حیرت امروز ، حسرت فردا

هم غم عقبا  هم غم دنیا
این غم و آن غم ، باد و مبادا
امتیاز دهید:
نظرات

Website

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.