غزلی برای همدردی با زلزله زدگان آذربایجان شرقی

میلاد عرفان پور

15 دی 1395 19:40 | 0 نظر | 2686 بازدید
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
شد به آهنگ عجیبی خاك ما زیر و زبر
خانه ها لرزید و لرزیدند دل ها بیشتر

آن تكان ناگهانی تا همیشه خواب كرد
كودكان خفته در گهواره را  بار دگر

دست های كوچكی از خاك بیرون مانده است
دست هایی بر سراست و دست هایی بركمر

كودكان خانه را جز مرگ، همبازی نماند
باز، بازی می كند داغ عزیزان با جگر

لحظه لحظه شوق پرواز از زمین  تكثیر شد
بسكه هرسو ریخت، باقی مانده­های بال و پر

داغ های باغ سنگین است اما نو به نو
از دل این خاك می روید درختی تازه تر
 
یك به یك دیوار ها افتاد تا هجرت كنیم
از شبِ این چار دیواری به آغوش سحر
امتیاز دهید:
نظرات

Website

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.